فاطمهای که میشناسیم/ بسته ویژه «آخرین خبر» به مناسبت شهادت بانو فاطمه زهرا(س)
آخرین خبر/ نوشتن از کسی که مادر اهل بیت است، کسی که نور خانواده پیامبر است، کسی که پاک و مطهر است، سخت است. برای شناختن فاطمه هم لازم است علی(ع) را بشناسیم، هم حسن(ع) و حسین(ع) را و هم بقیه ائمه(ع) را، هم زینب را توی دشت کربلا، هم پیامبر را توی سختیهای مکه و هم لازم نیست همه اینها را بشناسیم و فقط لازم است فاطمه(س) را بشناسیم، خودش را و تکههای کوچکی از زندگیاش را.
جفرافیای زندگی
-* مکه: 8 سال اول عمر حضرت درمکه گذشت. حضرت 2 ساله بود که مسلمانان به شعب ابی طالب تبعید شدند. 3 سال از عمر حضرت در تبعید گذشت. حضرت در مکه، شاهد آزار پدر به وسیله مشرکان و فوت مادر بود. شاید برای همین بود که حضرت چندان علاقهای به مکه نداشتند و فقط یک باردیگر، در حجهالوداع به مکه آمدند.
-* هجرت: در سال 13 بعثت، پیامبر به مدینه مهاجرت کردند. پیامبر خودشان به تنهایی به مدینه رفتند. بردن حضرت زهرا و بقیه خانواده پیامبر، به عهده امام علی بود. پیامبر بیرون مدینه، درقبا منتظر شدند تا امام علی و حضرت زهرا به ایشان ملحق بشوند وبعد وارد شهر شدند.
-* مدینه: 10 سال از عمر حضرت در مدینه گذشت؛ در سالهای ابتدای اسلام، اکثر خانهها دری به مسجد داشتند. بعد وحی نازل شد که درهای منازل به مسجد النبی بسته شود، مگر در خانه حضرت زهرا.
-* فدک: فدک نام دهکدهای بود در نزدیکی منطقه خیبر که در اصل مال یهودیها بود. پیامبر بعد فتح خیبر برای خاتمه دادن به قدرت یهودیها در این منطقه حکومت اسلامی در آن جا برپا کرد. تا قبل از نزول دستور خداوند هم فدک مال خود پیامبر بود ولی آیه نازل شد و پیامبر فدک را به حضرت زهرا بخشید.
فعالیتهای علمی
-* برگزارکردن کلاس درس و تفسیر قرآن: در مدینه کلاسهای زیادی داشتند که در آنها، قرآن را به زنان مدینه درس میدادند و برای آنها تفسیر میکردند؛ یعنی در میان زنهای مسلمان، تنها کسی که به قرآن و تفسیرش تسلط داشتند و بیشتر زنهایی که از قرآن چیزی یاد میگرفتند، شاگردان ایشان بودند.
-* تربیت شاگردان: حضرت درکلاسهای درسشان شاگردهای زیادی داشتند که بعضی از آنها جزو راویان و محدثین علوم و احادیث هستند. یکی از برجستهترین شاگردهای حضرت، فضه بود که به قدری به قرآن تسلط داشت که جواب هر سوالی را میتوانست با آیه قرآن بدهد.
-* نوشتن کتاب صحیفه: حضرت کتابی به نام «مصحف» یا «صحیفه» داشتند که منبع و مرجع علمی همه ائمه بوده است. در روایتی آمده که «مصحف فاطمه، کتابی است که درآن تمام حوادث و اخبار غیبی و جریاناتی که پادشاهان تا روز قیامت انجام میدهند، آمده است.» امام صادق بارها میفرمودند که این حدیث را در کتاب مادرم دیدم.
-*مناظرههای قرآنی: در جریان ماجراهای بعد از پیامبر، حضرت زهرا سلام ا... علیها با کسانی که فدک را از ایشان گرفته بودند مناظره کرد و مبنای این مناظرهها تماما آیات قرآن بود.
دراجتماع درزمان حضور پیامبر
-*همراهی با پیامبر در اتفاقات مهم و حیاتیای که در طول تبلیغ و اعلام اسلام برای ایشان و همراهانشان به وجود آمد.
-* شرکت در جنگهای مختلف و رسیدگی به اسرا و مجروحان در طول زمان جنگ و بعد سرکشی به مجروحان جنگی و خانواده شهدا.
-*حاضرشدن در مباهله با مسیحیان
-*شرکت کردن در آخرین حج پیامبر (حجه الوداع) و حاضر شدن در مراسم غدیر خم.
بعد از وفات پیامبر
تبلیغ و فعالیت در راه عقیده : در ماجراهای بعد از وفات پیامبر،حضرت زهرا سلام علیها خلافت غیر امام علی را رد کردند و در این راه از همه امکانات استفاده کردند.
-* رفتن به خانه مهاجرین وانصار: حضرت زهرا شخصا به خانه مسلمانان مخصوصا انصار میرفتند و از آنها برای مسئله ولایت وامامت امیرالمومنین شهادت میگرفتند و کمک میخواستند.
-* صحبت کردن با زنها و سخنرانی کردن برای آنها: حضرت، هم به روشن کردن فکر زنها میپرداختند و هم از این طریق میخواستند وسیله تبلیغ برای شوهرهایشان بشوند.
-* رفتن به مسجد و خواندن خطبه عمومی: حضرت با اعلام قبلی به مسجد رفتند. مسجد سرریز جمعیت شد و دراین شرایط خبطه بلندی خواندند و درآن گذشته و حال مردم را به آنها یادآوری کردند.
هنرها
-* خوشنویسی: خوش خط بودن در خانواده پیامبرعمومی بوده و معروف است که میگویند خط کوفی ابداع حضرت امیر است. طبیعتا حضرت زهرا هم خط خیلی زیبایی داشتند و فرزندانشان را هم به این مسئله تشویق میکردند و بین امام حسن و امام حسین مسابقه خط میگذاشتند.
-* شعر: حضرت به مناسبتهای مختلف مثل ازدواج، خوابکردن فرزندان و تربیت آنها، وقت صحبت با امام علی در وصف پیامبر شعر میگفتند.
-* ریسندگی: حضرت علی با پشم گوسفندی که با دستهای حضرت زهرا رشته شده بود،از بازار جو میخریدند و حضرت با آرد کردن جوها در خانه نان میپختند. با این هنر، به اقتصاد خانه هم کمک میشد.
-* فصاحت و بلاغت: حضرت مشهور بودند به اینکه زیبا و رسا صحبت و سخنرانی میکنند. این سخنرانیها و خطبهها به قدری فصیح و زیبا هستند که در بعضی کشورهای عربی، برای خوش سلیقه شدن بچههایشان، از آنها میخواهند که این خطبهها را حفظ کنند؛ درست مثل اینجا که به بچهها سعدی و حافظ خواندن توصیه میشود.
همراهان
-* اسماء بنت عمیس: صمیمیترین دوست حضرت زهرا بود؛ همسر جعفر بن ابیطالب (جعفرطیار) که بعد از شهادت جعفر طیار به همسری ابوبکر درآمد. بعد از شهادت حضرت زهرا، به توصیه ایشان همسر امام علی شد. فرزندانش محمد وعون بودند که محمد (محمد بن ابی بکر) در مصر به دست معاویه و عون در کربلا شهید شد. میگویند فوقالعاده عاقل و باهوش بود. پیامبر در موردش گفتهاند که «اسماء از اهل بهشت است.»
-* ام سلمه: بعد از وفات حضرت خدیجه یکی از بهترین همسران پیامبر بود. بعد از وفات مادر، سرپرست و نگهدار حضرت زهرا شد. اسمش «هند» بود و جزو کسانی بود که به حبشه هجرت کرد. شوهرش «ابوسلمه» درجنگ احد مجروح و شهید شد. قبل از جنگ احزاب، همسر پیامبر شد. بعد از شهادت حضرت زهرا سرپرستی امام حسین را به عهده داشت. زمان امام حسن با نوشتن نامه به معاویه، از سیاستهای او لعن امیرالمومنین انتقاد کرد. امام حسین قبل از سفر به کربلا، سلاح پیامبر و بقیه امانتهای امامت را به او سپرد و او هم بعدا آنها را به امام سجاد تحویل داد.
-* فضه: خدمتکار خانه حضرت زهرا اهل هند بود. او اولین کسی بود که به دفاع از حضرت زهرا با خلیفه بحث کرد.
به وصیت حضرت در تشییعش شرکت کرد. امام علی او را «منا اهل البیت» (ازما) خواند. فضه همراه حضرت زینب در کربلا حاضر بود. او حافظ تمام قرآن بود.
خطبهای کوبنده
ای مردم!
بدانید که من فاطمهام و پدرم محمد است. حرف اول و آخرم یکی است. نه غلط درگفتارم جا دارد و نه خطا در کردارم راه. پیامبری از خود شما به میان شما آمد که رنجهای شما بر او گران بود و به هدایت شما حرص میورزید و با مومنان رافت و مهربانی داشت.
اگر بخواهیم او را بشناسید، میبینید که پدرمن بوده است نه پدر زنان شما و برادر پسرعموی من بوده است نه برادر مردان شما و راستی که چه خوب نسبتی است این نسبت.
پس او رسالت خود را به انجام رسانید و انذار آغاز کرد، از پرتگاه مشرکان روبرتافت.
شمشیر بر فرق آنان نواخت...
آنقدر بت شکست و آنقدر پشت افکار آنان را به خاک مالید تا جمعشان ازهم پاشید و شکست، تنها گریزگاهشان شد...
تا پدرم وفات کرد....
(بخشی از خطبه حضرت زهرا)
زندگی فاطمه زهرا (س)
سلمان، فاطمه(س) را تا خانه پیامبر همراهی میکرد، در بین راه به ایشان عرض میکند: دریغا! دختران کسرا و قیصر، ابریشم و حریر میپوشند و دختر محمد، عبایی پشمی که دوازده جای آن با لیف خرما وصله خورده است. به خانه پیامبر که رسیدند فاطمه(س) به پدر میگوید: پدرجان! سلمان از لباس من تعجب کرده است؛ در حالی که سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث فرموده، 5 سال است من و علی از اثاث زندگی چیزی نداریم، جز پوست گوسفندی که روزها روی آن به شترمان علف میدهیم و شبها از آن، بستر خوابمان را میسازیم و بالش زیر سر ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پر شده است. پیامبر فرمود: سلمان! دختر من، ازسبقتگرفتگان به سوی پروردگار است.
فاطمه(س) به خاطر فشار کارهای طاقتفرسا و زیاد، به همراه علی(ع) به پیامبر مراجعه کرد و از ایشان خدمتکاری درخواست کرد تا در کارهای خانه کمکش کند. پیامبر پرسید «چیزی بهتر از خادم نمیخواهید؟» هم فاطمه زهرا(س) و هم حضرت علی(ع)، هر دوشان موافقت کردند، پیامبر هم تسبیحاتی به آنها میآموزد که بعدها به تسبیحات حضرت فاطمه(س) مشهور شد که فاطمه (س) را از خدمتکار و کمک مادی بینیاز کرد، که نشانه توکل فاطمه(س) به خداوند و رضایتش از مشیت الهى است.
همه فکر میکردند فاطمه(س ) دختر پیامبر باید همسر مردی شود که از لحاظ مال و ثروت معروف باشد، مشکل مالی نداشته باشد و زندگی راحتی را برای دختر پیامبر بسازد، پیامبر در مراسم ازدواج فاطمه(س) به دخترش گفت: «مبادا نگران فقر شوهرت باشى. پدرت اگر میخواست میتوانست گنجهای زمین را مالک شود، اما او خشنودی خدا را برگزید».
درحالی که پیامبر، فاطمه(س) را میبوسید، عایشه سر رسید و پرسید: ای رسول خدا آیا او را دوست دارى؟ پیامبر فرمود: «به خدا قسم اگر شدت علاقه مرا به او میدانستى، او را بیشتر دوست میداشتی» همیشه آخرین نفری که پیامبر قبل از هر سفر خود با او وداع میکرد و اولین نفری که بعد از برگشتش از سفر به دیدن او میرفت، فاطمه بود و این عادت پیامبر شده بود.
بچهها برایش مهم بودند و حواسش به آنها بود، میدانست که مادری کردن برای فرزندانش از هر چیزی مهمتر است، حتی از خانهداریاش، روزی سلمان وارد خانه فاطمه(س) میشود و میبیند دختر پیامبر آسیاب را میچرخاند، در حالیکه فرزندش حسن گریه میکند. عرض میکند که: من آسیاب را بچرخانم یا بچه را ساکت کنم؟ فاطمه(س) میفرماید: «شما آسیاب کنید، من بر آرام کردن بچه سزاوارترم».
«صداکردن پیامبر را درمیان خودتان، همانند صداکردن همدیگر مشمارید.» (نور:63) وقتی این آیه نازل شد، مسلمانان امر شدند که پیامبر را با نامهایی مثل «یا رسول ا...» و «یا ایها النبی» خطاب کنند. فاطمه(س) میفرماید: من دیگر جرأت نکردم ایشان را پدرجان خطاب کنم. وقتی به خدمت ایشان رسیدم، خطاب کردم: «یا رسول ا...» و این نام را سه مرتبه تکرار کردم، ولی پدرم هر بار از من رو برگرداند در مرتبه سوم به من فرمود: «فاطمه، این آیه، درباره تو و خاندان و نسل تو نازل نشده است؛ زیرا تو از من هستی و من از تو. این آیه درباره جفاپیشگان و تندخویان قریش که فخرفروش و متکبرند نازل شده است. تو مانند قبل، مرا پدرجان خطاب کن؛ زیرا این خطاب، دلم را زنده میکند و خدا را خشنود میسازد»
منبع: آخرین خبر
برچسب ها : شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) برچسب ها : خلاصه ای از زندگینامه حضرت فاطمه (س)